زندگینامه آزاده محمد مروت
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمد مروت در سال 1345 در شهرستان نیریز متولد شد. دوره دبستان خود را در مدرسه بختگان و دوره راهنمایی را تا سال دوم در مدرسه مسعود بزرگی نیریز سپری نمود. سپس به شغل مغازهداری روی آورد. سرانجام به خدمت وظیفه عمومی اعزام شد. در تاریخ 27/2/1365 در صالح آباد غرب، به اسارت نیروهای متجاوز بعثی درآمد و پس از 4 سال و سه ماه و 6 روز تحمل اسارت مشقت بار به میهن اسلامی بازگشت. ایشان در خصوص...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمد مروت در سال 1345 در شهرستان نیریز متولد شد. دوره دبستان خود را در مدرسه بختگان و دوره راهنمایی را تا سال دوم در مدرسه مسعود بزرگی نیریز سپری نمود. سپس به شغل مغازهداری روی آورد. سرانجام به خدمت وظیفه عمومی اعزام شد. در تاریخ 27/2/1365 در صالح آباد غرب، به اسارت نیروهای متجاوز بعثی درآمد و پس از 4 سال و سه ماه و 6 روز تحمل اسارت مشقت بار به میهن اسلامی بازگشت. ایشان در خصوص...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علیرضا شناور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
وقتی به آسمان نگاه میکنم، وقتی هنگام شب، در میان ستارهها به دنبال تو میگردم، یاد روزها و شبهایی میافتم که تو چشم از آسمان برنمیداشتی و با تعجب میگفتی: میدانی هرکدام از ما یک ستاره داریم؟ من توی آسمان، روز و شب به دنبال ستاره تو میگردم، کدامین ستارهای؟ کجای آسمانی؟ ستاره وجود علیرضا، ۱۳۴۷/۹/۲۰ در نیریز طلوع کرد و خانواده مذهبی و متدینش او را چون نگینی زیبا در میان گرفتند و در کانون گرم خود به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
وقتی به آسمان نگاه میکنم، وقتی هنگام شب، در میان ستارهها به دنبال تو میگردم، یاد روزها و شبهایی میافتم که تو چشم از آسمان برنمیداشتی و با تعجب میگفتی: میدانی هرکدام از ما یک ستاره داریم؟ من توی آسمان، روز و شب به دنبال ستاره تو میگردم، کدامین ستارهای؟ کجای آسمانی؟ ستاره وجود علیرضا، ۱۳۴۷/۹/۲۰ در نیریز طلوع کرد و خانواده مذهبی و متدینش او را چون نگینی زیبا در میان گرفتند و در کانون گرم خود به...
زندگینامه جانباز ابراهیم دمیری
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
ابراهیم دمیری در تاریخ 3/3/1340 در خانوادهای متدین و مذهبی در روستای تمشولی واقع در بخش آباده طشک از توابع نیریز دیده به جهان گشود. دوران کودکی و خردسالی را در جمع گرم و صمیمی خانواده به پایان رسانیده و در سن 6 سالگی وارد دبستان پارسا در روستای تمشولی شد. دوران ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند. از آنجایی که روستا فاقد مدرسه راهنمایی بود. با توجه به اینکه میل سرشاری به ادامه تحصیل داشت، عازم...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
ابراهیم دمیری در تاریخ 3/3/1340 در خانوادهای متدین و مذهبی در روستای تمشولی واقع در بخش آباده طشک از توابع نیریز دیده به جهان گشود. دوران کودکی و خردسالی را در جمع گرم و صمیمی خانواده به پایان رسانیده و در سن 6 سالگی وارد دبستان پارسا در روستای تمشولی شد. دوران ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند. از آنجایی که روستا فاقد مدرسه راهنمایی بود. با توجه به اینکه میل سرشاری به ادامه تحصیل داشت، عازم...
زندگینامه جانباز سید حسن ابطحی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
سید حسن ابطحی فرزند سید محمد، در تاریخ اول اردیبهشت ماه سال 1348 در روستای دهمورد بخش آباده طشک از توابع شهرستان نیریز متولد شد. ایشان دوره ابتدایی را در دبستان سحاب روستای دهمورد، دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید آیت الله بهشتی روستای دهمورد، دوره متوسطه را ابتدا در دبیرستان آیت الله طالقانی آباده طشک و سپس در دبیرستان امام خمینی(ره) شهرستان نیریز سپری نمود. برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه علوم پزشکی شیراز شده و موفق به...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
سید حسن ابطحی فرزند سید محمد، در تاریخ اول اردیبهشت ماه سال 1348 در روستای دهمورد بخش آباده طشک از توابع شهرستان نیریز متولد شد. ایشان دوره ابتدایی را در دبستان سحاب روستای دهمورد، دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید آیت الله بهشتی روستای دهمورد، دوره متوسطه را ابتدا در دبیرستان آیت الله طالقانی آباده طشک و سپس در دبیرستان امام خمینی(ره) شهرستان نیریز سپری نمود. برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه علوم پزشکی شیراز شده و موفق به...
شهید قاسم گلچین
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خدایا گلچین چو قاسم نوجوان بود درخشیدی به جبهه چون ستاره به یاری حسین سر جـــدا رفــــت به جبهه مثل بلبل نغمه خوان بود ولی ازتیرکین شد پاره پاره بـه مثل قاسم نو کدخــدا رفـــت ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خدایا گلچین چو قاسم نوجوان بود درخشیدی به جبهه چون ستاره به یاری حسین سر جـــدا رفــــت به جبهه مثل بلبل نغمه خوان بود ولی ازتیرکین شد پاره پاره بـه مثل قاسم نو کدخــدا رفـــت ...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید غلام حسین شمسی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
شقایقها خطر کردند و رفتند چه باعزت سفر کردند و رفتند نوجوان بسیجی غلامحسین شمسی، ۱۳۴۸/۸/۲ در شهرستان نیریز پا به عرصه هستی گذاشت. دوران کودکی را در کوچههای شادخانه گذراند. ولی هیچگاه دو چیز را فراموش نکرد: دوران کودکی و کوچههای کاهگلی شادخانه. وی در اخلاق و رفتار نمونه بود و از کودکی شیفته و مجذوب تحصیل. دوره ابتدایی را در مدرسه بختگان و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر (عج) با موفقیت پشت سر گذاشت. سال ۱۳۶۵ وارد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
شقایقها خطر کردند و رفتند چه باعزت سفر کردند و رفتند نوجوان بسیجی غلامحسین شمسی، ۱۳۴۸/۸/۲ در شهرستان نیریز پا به عرصه هستی گذاشت. دوران کودکی را در کوچههای شادخانه گذراند. ولی هیچگاه دو چیز را فراموش نکرد: دوران کودکی و کوچههای کاهگلی شادخانه. وی در اخلاق و رفتار نمونه بود و از کودکی شیفته و مجذوب تحصیل. دوره ابتدایی را در مدرسه بختگان و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر (عج) با موفقیت پشت سر گذاشت. سال ۱۳۶۵ وارد...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید اکبر اکبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در معرکه برخاستن و نشستن شمشیرها و موج خون، آنگاهکه حسین (ع) بر بالین علیاکبر خود رسید و چهره شبیه پیامبر (ص) را غرق در خون مشاهده کرد، صورت بهصورت فرزند گذاشت و آهی سوزان از دل کشید. سوزش آه حسین (ع) آتشی بر دلهای حسینیان زد که بعد از گذشت قرنها و سالها، به یاد آن لحظهها هر دم آه میکشند و برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره علیاکبر حسین (ع)، فرزندان خود را به نام مبارک...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در معرکه برخاستن و نشستن شمشیرها و موج خون، آنگاهکه حسین (ع) بر بالین علیاکبر خود رسید و چهره شبیه پیامبر (ص) را غرق در خون مشاهده کرد، صورت بهصورت فرزند گذاشت و آهی سوزان از دل کشید. سوزش آه حسین (ع) آتشی بر دلهای حسینیان زد که بعد از گذشت قرنها و سالها، به یاد آن لحظهها هر دم آه میکشند و برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره علیاکبر حسین (ع)، فرزندان خود را به نام مبارک...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید اکبر محمد جانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد اکبر محمدجاني »
آنگاه که کودکی بیش نبودیم، صبورانه به انتظارت نشستیم تا بار دیگر از در بیایی و ما را در آغوش گرمت بگیری و با بوسههای پدرانه گونههای خیس از اشکمان را نوازش کنی و دستهای مهربانت را بر موهای پریشانمان بکشی. اما کودکی رفت و جوانی هم به دنبال آن، ولی از تو خبری نشد. اکبر محمد جانی، ۱۳۳۴/۱/۵ در خانوادهای مستضعف و مذهبی در روستای جزین از توابع آباده طشک نیریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد اکبر محمدجاني »
آنگاه که کودکی بیش نبودیم، صبورانه به انتظارت نشستیم تا بار دیگر از در بیایی و ما را در آغوش گرمت بگیری و با بوسههای پدرانه گونههای خیس از اشکمان را نوازش کنی و دستهای مهربانت را بر موهای پریشانمان بکشی. اما کودکی رفت و جوانی هم به دنبال آن، ولی از تو خبری نشد. اکبر محمد جانی، ۱۳۳۴/۱/۵ در خانوادهای مستضعف و مذهبی در روستای جزین از توابع آباده طشک نیریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در...
شورای افکار خمسه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در یکی از روزهای آخر ماه مبارک رمضان توسط پنج نفر از برادران رزمنده به روحانی گردان، «شهید سید رسول معصومی» پیشنهاد میشود که در مراسم برگزاری نماز عید فطر، همه رزمندگان بدون کفش بطرف محل برگزاری نماز عید بروند. اتفاقا" مورد قبول تبلیغات لشکر هم واقع شده و این کار انجام میشود. پس از آن در گردان، این گروه پنج نفره بنام "شورای افکار خمسه" مشهور شده بودند. ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در یکی از روزهای آخر ماه مبارک رمضان توسط پنج نفر از برادران رزمنده به روحانی گردان، «شهید سید رسول معصومی» پیشنهاد میشود که در مراسم برگزاری نماز عید فطر، همه رزمندگان بدون کفش بطرف محل برگزاری نماز عید بروند. اتفاقا" مورد قبول تبلیغات لشکر هم واقع شده و این کار انجام میشود. پس از آن در گردان، این گروه پنج نفره بنام "شورای افکار خمسه" مشهور شده بودند. ...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا قوی بازو
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
با شرح زندگانی یار سفرکردهای از قبیله مجنونصفتان، قصهای دیگر را مینویسیم، قصه مردی که هنوز کلاسهای درس، مهربانی و عشق او را در آموزش فرزندان این آبوخاک، گواهی میدهند. از معلمی میگوییم که عشق به آموزش، همه وجودش را فراگرفته بود و بسان شمعی میسوخت و در کورهراه زندگی، راه را به جویندگان سعادت نشان میداد. از غلامرضا قویبازو میگوییم که در تاریخ ۱۳۳۶/۴/۱ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. پدر که خود حافظ...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
با شرح زندگانی یار سفرکردهای از قبیله مجنونصفتان، قصهای دیگر را مینویسیم، قصه مردی که هنوز کلاسهای درس، مهربانی و عشق او را در آموزش فرزندان این آبوخاک، گواهی میدهند. از معلمی میگوییم که عشق به آموزش، همه وجودش را فراگرفته بود و بسان شمعی میسوخت و در کورهراه زندگی، راه را به جویندگان سعادت نشان میداد. از غلامرضا قویبازو میگوییم که در تاریخ ۱۳۳۶/۴/۱ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. پدر که خود حافظ...